“دیگری” کسی است که به من آموخته اند باشم، اما من نیستم. “دیگری” اعتقاد دارد که انسان مجبور است تمام زندگیش را به این فکر کند که چطور آنقدر پول جمع کند که وقتی پیر شد از گرسنگی نمیرد. آنقدر فکر می کند و نقشه می کشد که تنها وقتی می فهمد زنده است که روزگارش روی زمین به پایان رسیده، اما دیگر خیلی دیر شده.
بله! وقتی این را فهمیدم، بیدار شدم، مصمم به اینکه همان کسی باشم که به راستی دلم میخواهد باشم. من همان کسی هستم که هر کدام از ما هستیم اگر به ندای قلبمان گوش دهیم. کسی که قلبش به روی معجزه ها باز است و در آنچه می کند احساس شادی و شیفتگی دارد.
صفحه کتاب در شبکه GoodReads
کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
نوشته: پائولو کوئلیو
ترجمه: آرش حجازی
نشر کاروان